کد مطلب:68036 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:315

درون کتابخانه ها (دستنویسی)











به گمانم درباره ی پركاری صاحب الغدیر و عشق و ایمان او به كار نیازمند به گفتگو نباشیم. آنچه تاكنون گفته شد، به گونه ای روشن، در بردارنده ی این حقیقت نیز بود. اما من تعمدی دارم كه دوباره به این موضوع باز گردم، تا روح طلاب و دانشجویان و محققان و پویندگان راه علم و دانایی را به هیجان در آورم، و جوهر پشتكار و راستینی در كار را، در آن كسان كه این نوشته ها را می خوانند بدمم. آری، كسی كه از سوی دانشیان زمان و عالمان روزگار و استادان و محققان گوناگون، در سنینی در حدود 30 سالگی، به قول مطلق، «علامه» خوانده شود، كسی كه روزی اهرامی چونان «الغدیر» را برآورد، و با این همه، كارهای بزرگ دیگری نیز به سامان برساند، و نزدیك به 70 سال بیش نزید، اینگونه كس، پیداست چسان بوده است و چگونه كار كرده است.

این است كه داستان پركاری نویسنده ی الغدیر دانسته ی همگان است. و ناقدان از جمله او را مظهر پشتكار، استقامت در تحقیق، دنبالگیری با روش، اصرار فوق العاده در پژوهش، صبر بی پایان در به سامان رسانیدن بحث، دریاسانی در كثرت

[صفحه 329]

مآخذ، توفیق رفیقی در پیدا كردن موارد مسائل، و شگرفی در بررسی دانسته اند.

اكنون برای اینكه هر راهی راه دانش و فضیلت و هر پژوهشگر فرهنگ و معرفت، چه دانشجو، چه استاد، چه روحانی، چه غیر روحانی، از رده ی سرمشقهای والایی، كه در این روزگار- چونان علامه ی دهخدا و علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی- داریم سرمشقی دیگر نیز در پیش چشم داشته باشد، در اینجا، به گوشه ای از چگونگی كار علامه ی امینی اشارتی می كنم.

صاحب الغدیر، از آغاز كار تحصیل و تحقیق، با چند تن دیگر از دانشیان روحانی،از جمله علامه قاضی شیخ محمد سماوی (م 1372) قرار بر آن می گذارند كه چون همه ی كتابها را نمی توان به چنگ آورد، هر جای به كتابی خوب دست یافتند آن را رونویس كنند و نسخه بردارند و در اختیار یكدیگر گذارند. و همین سان رفتار می كنند. بدین گونه می نگریم كه یكی از اشتغالات دوران زندگی تحصیلی و علمی صاحب الغدیر، جستجوی كتب خوب و شناخت نسخه ها و استنساخ آنها بوده است. كاری كه تا سالهای پایان عمر خویش و كهولت سن نیز از دست نهشت.

از این میانه، نمونه را، اشاره می كنم به یكی از سفرهای اواخر عمر وی، یعنی سفر او به هند. این سفر پیش از 4 ماه نشد. گزارش این 4 ماه، و شرح نسخه های خطیی كه علامه ی امینی در طی این مدت خوانده و رو نویس كرده است، در شماره ی دوم و سوم مجله ی كتابخانه ی نجف (صحیفة المكتبه) انتشار یافته است. بنابر آنچه در این گزارش آمده است، صاحب الغدیر، در این 4 ماه، به جز دید و بازدیدهای لازم، سخنرانیها و منابر، مصاحبه با استادان، امامت جماعت در چند جای، پذیرفتن دعوت اهالی چند شهر و رفتن به آن شهرها، و دیگر حركات و انتقالاتی كه لازمه ی سفر است، به جز اینها، در حدود 2500 صفحه، خود به دست خود استنساخ و رونویسی كرده و نسخه

[صفحه 330]

برداشته است، یعنی افزون بر 6 جلد كتاب 400 صفحه ای، آن هم از روی اصول و مآخذی كهن و قدیمی و متروك و مغفول، در درون كتابخانه های بزرگ، و غرق در خاك و ناشناخته، و بیشتر با خطهایی نامأنوس و دیرخوان...

و ذكر این عدد (2500)[1] بر طبق آمار است نه همین گونه. و این همه به جز آن مقدار استنساخ و رونویسی است كه گاه دیگران، به عنوان كمك به او، زیر نظر او، به انجام رسانده اند. نیز به جز كتابهایی است كه در این مدت (4 ماه) در چندین كتابخانه خوانده است. كتابخانه هایی كه در این سفر مورد استفاده و بازدید وی قرار گرفته است بدین شرح است:

1- كتابخانه ناصریه (لكنهو)، 30000 جلد كتاب

(با نسخه های خطی نادر فراوان)

2- كتابخانه ی مدرسة الواعظین (لكنهو)، 20000 جلد كتاب

(با مقداری خطی نفیس)

3- كتابخانه ی سلطان المدارس (لكنهو)، حدود 50000 جلد كتاب

(با مقداری خطی منحصر به فرد)

[صفحه 331]

4- كتابخانه ی ممتاز العلماء (لكنهو)، حدود 18000 جلد كتاب

(بسیاری از این تعداد خطی)

5- كتابخانه ی فرنگی محل (لكنهو)، 9000 جلد كتاب

(4000 جلد خطی)

6- كتابخانه ی ندودة العلماء (لكنهو)، حدود 60000 جلد كتاب

(5500 جلد كتاب خطی)

7- كتابخانه ی امیرالدوله (لكنهو)، بیش از 110000 جلد كتاب

8- كتابخانه ی دانشگاه اسلامی علیگره[2] (علیگره)، 500000 جلد كتاب

9- كتابخانه ی عمومی رضا (رامپور)

10- كتابخانه ی خدابخش (پتنه)، 50000 جلد كتاب

(با مقدار زیادی نسخه ی خطی)

11- كتابخانه ی عمومی دانشگاه عثمانی (حیدرآباد)، 111000 جلد كتاب

(6000 جلد خطی)

12- كتابخانه ی عمومی آصفیه (حیدرآباد)، 125000 جلد كتاب

(16206 جلد خطی)

13- كتابخانه سالار جنگ (حیدرآباد)، 52000 جلد كتاب

(7000 خطی)

آری چنین كنند بزرگان چو كرد باید كار

و در پی آمد همین گونه كار كرد است كه می نویسند:

در نتیجه ی این سفرها، و پژوهش در كتابخانه ها... كتابخانه ی امیرالمؤمنین، زینت یافت به صدها كتاب و «اصل» در فقه و تفسیر و حدیث، و مسندها، و

[صفحه 332]

امالی ها، و جزوه ها، و گزیده های خطی نفیس، كه در سده های اول اسلامی تألیف شده است، یعنی منابعی كه مراكز علمی و فرهنگی ما، در ایران و عراق، از آنها خالی بود. و عالمان و محققان همواره به آنها نیازمند بودند...



صفحه 329، 330، 331، 332.





  1. و شاید بیشتر از این تعداد. چون آنچه من در اینجا ذكر كرده ام براساس مندرجات «صحیفة المكتبه» است. در این مآخذ، در شماره ی دوم (صفحات 56 و 55 و 21 و 20 و 17 و 16 از ترجمه ی فارسی) آمار دقیقی داده شده است، مجموعا: 1397 صفحه، و در همین شماره صفحات 67 و 54 و 53) و شماره ی سوم (صفحات 8 تا 20 و 30) در مورد چند مأخذ و نسخه ی دیگر كه علامه ی امینی از آنها نسخه برداشته است، آماری داده شده است به تقریب، مثلا درباره ی كتاب «زواید مسند ابی بكر البزاز علی مسند الامام احمد و الكتب الستة» اینگونه آمده است: «... دارای 639 صفحه... آخر نسخه نقص دارد. نسخه ی كاملی از آن در كتابخانه ی دانشگاه عثمانی در حیدرآباد وجود دارد. علامه ی امینی، این كتاب را تا به آخر خواندند و از آن مقدار زیادی نوشتند»- شماره ی 52:2 تا 53. اینگونه موارد را كه متعدد است، بنده جمعا به حدود 1000 تا 1100 صفحه تخمین زدم كه چه بسا بیشتر باشد.
  2. این كتابخانه، به نام «ابوالكلام آزاد» نامگذاری شده است.